آخرین خبرها

«آزادلیق، عدالت، میللی حؤکومت» گفتمانی مبتنی بر حق حیات و حق حاکمیت + عکس

۱۴۰۱.۰۴.۰۶, ۰۷:۴۱
«آزادلیق، عدالت، میللی حؤکومت» گفتمانی مبتنی بر حق حیات و حق حاکمیت + عکس

Gunaz.tv

به گزارش «صحفه اطلاع رسانی عباس لسانی»، شعار مزبور از همان روزی که در یک تظاهرات خیابانی- به تاریخ ۲ مرداد ۱۴۰۰ در شهر تبریز در حمایت از ملت عرب الاحواز سر داده شد، تا به امروز حضور پر رنگی در یادداشت‌ها ، گفت‌ و‌ گوهای فعالین آذربایجانی و تظاهرات ها داشته است.

 

برخی این شعار را یکی از مترقی‌ترین شعارهای جنبش ضدتبعیض آذربایجان می‌دانند که پس از سالها تمرکز فعالین آذربایجانی بر روی هویت و زبان تورکی، اکنون با فراروی از آن مطالبه، گفتمان‌سازی گسترده‌ای را آغاز کرده تا بتواند تمامی رنج ها و ستم‌های ناشی از استعمار آذربایجانی‌ها، در حوزه‌های متنوعی اعم از سیاسی، اقتصادی،فرهنگی، اجتماعی و زیست‌محیطی را پوشش داده و حتی برنامه‌ای برای گذر از این وضعیت ارائه دهد.

 

فعالینی که این شعار را سرداده اند قسمت اول آن یعنی «آزادلیق و عدالت» را بر آمده از دل تبعیض‌های سیستماتیک نسبت به آذربایجانی‌ها می‌دانند. به عبارت دیگر در اثر تبعیض سیستماتیکی که در ایران که بر آذربایجانی‌ها اعمال شده، عدالت و آزادی از ملت آذربایجان دریغ شده است. اگر دقت بیشتری به خرج دهیم، قسمت اول شعار یا همان «آزادلیق و عدالت» (خفقان و بی‌عدالتی روا داشته شده به ملت آذربایجان) تحلیلی از وضعیت موجود آذربایجانی‌ها در ایران می‌باشد. قسمت دوم شعار یعنی «میللی حؤکومت» (حکومت ملی) نیز برنامه‌ای برای گذر از وضعیت تبعیض آمیز موجود و کسب عدالت و آزادی می‌باشد.

 

در شرایطی که برخی از روشنفکران همچون «محمدرضا نیکفر»، ایران را در مرحله‌ای از بن‌بست اندیشه‌ی سیاسی می‌بینند، سردهندگان شعار مذکور، این شعار را در اصل گفتمانی برخواسته نه از متن و مرکز بلکه از حاشیه می‌دانند که بر خلاف بن‌بست اندیشه‌ی سیاسی در مرکز، می‌تواند مدلی برای آینده‌ی سیاست‌ورزی در فردای ایران باشد. یعنی آلترناتیوی برای تمرکززدایی که در تاریخ معاصر آذربایجان می توان به نهضت آزادستان و ۲۱ آذر ۱۳۲۴ اشاره نمود که منجر به تشکیل حکومت آزادستان و حکومت ملی آذربایجان گردید و مثال روشنی از این دست بوده و در اصل این شعار هم در ادامه‌ی همان خط گفتمانی و همان جنبش‌ها شکل گرفته است.

 

در این بین ذکر این نکته حائز اهمیت است که با گذشت قریب به صد سال از عمر دولت مدرن در ایران، همواره دو گفتمان ناسیونالیسم ایرانی/ فارسی و مذهب شیعه حول محور حکومت مرکزی در ایران چرخیده که به قول «عقیل دغاغله» (جامعه‌شناس عرب) در نهایت منجر به تشکیل مشروطه فقاهتی و مشروطه سلطنتی در ایران شده است. گویی حکومت ایران در دور باطلی از بر سر کار آمدن این دو گفتمان گیر افتاده و راه خلاصی از آن نیست.

 

چنانچه طرفداران هر دو نوع از حکومت مذکور نمی‌توانند راه سومی را برای آینده‌ی ایران تصور کنند. مثلا «آرمان امیری»، یکی از نویسندگانی که در نوشته‌هایش دغدغه جمهوری خواهی و دموکراسی  را دارد در یادداشتی که اخیرا منتشر کرده، سه سناریو را برای آینده ایران محتمل دیده است: ۱- اصلاحات که از منظر نویسنده غیر ممکن شده است، ۲- بازگشت سلسله پهلوی با کمک غربی‌ها و ۳- فروپاشی ایران. نویسنده نتیجه گرفته است که میان این سه سناریو، گزینه دوم قابل توجه است. آنچه که این نوشته را مهم می‌کند این است که نویسنده به شکل غیرمستقیم امکان تکوین دموکراسی را منتفی دانسته است و بقای ایران را به تداوم جمهوری اسلامی از مسیر اصلاحات یا بازگشت رژیم پهلوی منوط کرده است.

 

اما چرا از منظر نویسنده بقای ایران تنها با یکی از دو گزینه سلطنتی و فقاهتی ممکن است؟ دلیل نویسنده هر چه که باشد اعم از ترس فروپاشی ایران است که همچون چماقی بر سر ملل غیرفارس ایران فرود می آید و یا...، بدرستی می توان اذعان نمود که گفتمان «آزادلیق، عدالت، میللی حؤکومت» اهمیت والایی می‌یابد. زیرا با توسل به گفتمان مذکور می‌توان بدون پناه گرفتن در سایه یکی از دو استبداد معاصر به آینده روشن اندیشید. این گفتمان با عدالت و آزادی، خواهان حق حیات خویش و با حکومت ملی خواهان حق حاکمیت در جغرافیای سیاسی ایران می‌باشد. به عبارت دیگر راهی است فراسوی دو استبداد ایرانی. همچنین روشنفکرانی مانند «فروغ اسدپور» در مورد این شعار چنین می‌اندیشد که: «گروه‌هایی از معترضان که به زبان ملی خود شعار می‌دهند (در ورزشگاه سهند تبریز شعار«آزادلیق، عدالت، میللی حوکومت»/ آزادی، عدالت، حکومت ملی سر داده شد)، بر چیزی بیش از گرسنگی تأکید می‌کنند، بر حق حاکمیت ملی خود اصرار دارند و روشن است که قصد ندارند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند تا در خلاء قدرت ناشی از نبود این رژیم، حق حاکمیت خود را به یک نظام استبدادی فاسد و دزدسالار نالایق و غیردمکراتیک طرفدار حاکمیت مونیستی یا تک ملیتی و تک زبانی دیگر (مثلاً سلطنت) بسپارند.»

 

در نهایت می‌توان گفت آنچه امروز این گفتمان توسعه می دهد، مترقی تر از هر دو گفتمانی است که نه تنها حق حاکمیت ملل بر سرنوشت خویش را به رسمیت نمی شناسند بلکه در صدد بازتولید استبداد مدرن می باشند، تا به زعم‌ خویش از فروپاشی ایران جلوگیری نمایند غافل از آن که تداوم این دور تسلسل باطل و حتی تلاش برای ادامه آن خود تسریع کننده فروپاشی جغرافیای موسوم به ایران خواهد بود.

 

تفکری دگم و تمامیت خواه راسیستی و مرکزگرایانه که حق حیات و حق حاکمیت را از اکثریت ملل این جغرافیای سیاسی سلب نموده است.

 

 

 

گوناز تی وی

SH.A

Similar News

اخبار منتخب

Most Read