آخرین خبرها

نامه معلم لُر در واکنش به ثبت لباس قشقایی‌ها به نام لُرها؛ وجدانم آزارم می‌دهد که بگویم لباس قشقایی مال ما است

۱۴۰۳.۰۹.۰۱, ۱۰:۰۰
نامه معلم لُر در واکنش به ثبت لباس قشقایی‌ها به نام لُرها؛ وجدانم آزارم می‌دهد که بگویم لباس قشقایی مال ما است

در پی اقدام جنجالی دولت ایران مبنی بر ثبت لباس ملی و برخی دیگر از آثار فرهنگی تورکان قشقایی به نام لرها، یک معلم بازنشسته لر از یاسوج، نامه‌ای احساسی و صادقانه منتشر کرده و نوشته «وجدانم آزارم می‌دهد که بگویم لباس قشقایی مال ما است.»

Gunaz.tv

به نوشته بایداق نیوز، این معلم ۷۴ ساله که خود را دانش‌آموخته مکتب محمد بهمن‌بیگی معرفی کرده، در نامه خود تأکید کرده است که چنین اقداماتی نه‌تنها تخریب‌کننده هویت فرهنگی تورکان قاشقایی است، بلکه روابط دوستانه و تاریخی میان لرها و تورکان قاشقایی را نیز به خطر می‌اندازد.

 

این نامه که با امضای «عباسی» در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳ منتشر شده، به نوعی دفاعیه‌ای فرهنگی و انسانی در برابر سیاست‌های ناعادلانه‌ای است که هویت تاریخی و فرهنگی ملیت‌ها را نشانه گرفته است.

 

در زیر عین نامه روباز بدون تصحیح و به شکل اصلی آن آورده شده است:

«باعرض سلام و عرض ارادت،خدمت عزیزان قشقاییم... خواستم مقاله ای در خور و قابل برای شما بنگارم..لیکن سن و سالم مساعدت نمیکند.. من یک معلم بازنشسته‌ی عشایری از قوم لر ساکن یاسوج هستم. جانان من:آنچه مرا به نوشتن این متن مجبور کرد چیزی جز عشق و سوگند عشق نبوده و نیست. از بسیاری جملات پرهیز میکنم. دانش آموخته‌ی مکتب بهمن بیگی هستم و با مدرک پرافتخار صداقت و راستی نان به خانه آوردم. اوایل تشکیلات دانشسرای عشایری بود، جوان و پرتحرک بودم.عشایر ما در مسیر بخش ایلات قشقایی نبود در کوهها بودیم. هیچوقت یک ایلیاتی قشقایی ندیده بودم تا به دانشسرا... در مسیر تحصیل و تدریس دانشسرا عاشق دختری از قشقایی شدم. لباس خاص و پرزرق برق این دختر خوش رو انسان را هوایی میکرد مینیاتور و تابلوی نفیس موزه ها بود. هر وقت به چادر و نزد مادرم میامدم از آن دختر و لباسش و صحبتهایش ساعت‌ها برای مادرم حرف میزدم... از لباس می‌نویسم. چرا که وجدانم آزارم می‌دهد که بگویم لباس قشقایی مال ما است...قوم قشقایی و قوم لر سالها در کنار هم بوده اند. زن و زن خواستی بسیاری داشته ایم و داریم...در سالهای سخت و شیرین باهم بوده ایم...همچنان باید باهم باشیم.. من با بدبختی سواد آموخته ام...ترقی کردم...ولی خصلت محترم راستی و صداقت و شرافت را ازیاد نبردم...من یک لر هستم و عشایر زاده در ۷۴سالگی شرافتم را و گذشته ام را نخواهم فروخت‌. من نان و نمک قشقایی ها راخورده ام. نمکدان شکستن لایق مردمان آزاده نیست...لباس قشقایی تاج منوری است بر سرلوحه‌ی زیبایی‌های کشورمان... در نهایت از عزیزانم حلالیت می‌طلبم اگر یک فرزند لر قصور کرده و یا بی ادبی و بی احترامی کرده به حرمت همان نان و نمک ها ببخشید... دست یکایک عزیزان قشقاییم را می‌بوسم...

عباسی. یاسوج. ۱۹آبان ماه ۱۴۰۳»

 

گونازتی‌وی

SH.A

 

Similar News

اخبار منتخب

Most Read